به گزارش مشرق، «سیدرضا میرطاهر» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
جهان اکنون با کانونهای فعال جداییطلبی در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه و اروپا مواجه است. با این حال به دلیل اینکه تمامیت ارضی مهمترین اصل قوامبخش یک کشور محسوب میشود، لذا در واکنش به درخواستها یا اقدامات جداییطلبانه، همواره دولتها با جداییطلبی ایالتها یا مناطق جداییطلب مخالفت کردهاند. در برخی موارد درخواستهای جداییطلبانه منجر به بروز جنگ داخلی یا شکلگیری گروهها و جنبشهای شبه نظامی شده، در حالی که در مواردی مانند جداییطلبی در اروپای غربی مانند جداییطلبی اسکاتلند از بریتانیا یا جداییطلبی کاتالونیا از اسپانیا، فعالیتهای جداییطلبانه در قالب کنشهای سیاسی ظهور یافته است.
یکی از مسائلی که در زمینه جداییطلبی همواره جلب توجه میکند، موضع دوگانه غرب درباره این پدیده است. غربیها همواره در برخورد با مسائل رویکرد دوگانه را مدنظر قرار دادهاند. این مسئلهای است که اعتراض شدید صربستان را با توجه به حمایت همه جانبه غرب از جداییطلبی منطقه کوزوو در جنوب این کشور آن هم بدون رضایت دولت مرکزی برانگیخته است. در واقع موضع اتحادیه اروپا در غیرقانونی دانستن همهپرسی کاتالونیا در حالی که چند سال پیش از استقلال کوزوو به عنوان «یک مورد خاص» حمایت کرد، باعث خشم صربستان شده و به همین دلیل دولت بلگراد، اتحادیه اروپا را به اتخاذ «استانداردهای دوگانه» متهم کرده است.
الکساندر ووجیچ،رئیسجمهور صربستان در اوایل اکتبر ۲۰۱۷ اتحادیه اروپا را به دورویی و استفاده از استانداردهای دوگانه متهم کرد، چراکه این نهاد اروپایی، استقلال کوزوو را به رسمیت شناخته، اما همهپرسی کاتالونیا را محکوم کرده و آن را غیرقانونی دانسته است. به همین دلیل رئیسجمهوری صربستان با اشاره به این نحوه برخورد، آن را بهترین نمونه برای نشان دادن استانداردهای دوگانه و تزویر در عرصه سیاست جهانی تلقی کرده است.
جداییطلبی کوزوو
کوزوو با اکثریت قومی آلبانیایی تبار در آگوست ۲۰۰۸ بدون برگزاری همهپرسی از صربستان اعلام استقلال کرد.«هاشم تاچی» رئیسجمهور کوزوو مدعی است اعلام استقلال کوزوو از صربستان به طور یکجانبه نبوده، بلکه با هماهنگی شرکای بینالمللی صورت گرفته است. تاکنون بیش از ۱۱۳ کشور جهان استقلال کوزوو را به رسمیت شناختهاند. با این حال کشورهای مهمی نیز از شناسایی کوزوو به عنوان یک کشور مستقل خودداری کردهاند.
هر چند کوزوو از صربستان اعلام استقلال کرده ولی بلگراد هیچ گاه این مسئله را قبول نکرده و آن را غیر قانونی میداند. یکی از دلایل عمده ادامه مخالفت صربستان با استقلال کوزوو، حمایت همه جانبه روسیه از بلگراد بوده است، در غیر این صورت صربستان نمیتوانست در برابر فشار بسیار زیاد اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای غربی مانند امریکا برای پذیرش استقلال کوزوو مقاومت کند. مسکو نیز هیچ گونه انعطافی در این زمینه از خود نشان نداده است.
دلیل این مسئله جدای از همراهی با صربستان به عنوان متحد قدیمی روسیه در حوزه بالکان که دارای قرابتهای نژادی و فرهنگی زیادی با روسیه و روابط گسترده سیاسی، نظامی و اقتصادی با مسکو است، به هراس روسیه از تبدیل به رویه شدن اعلام استقلال یکجانبه در حقوق بینالملل بر میگردد. روسیه خود یکی از کشورهایی است که به طور بالقوه در معرض تجزیه به خصوص با تحریک غربیها قرار دارد.
در مقطع کنونی از پنج عضو دائم شورای امنیت، سه کشور غربی یعنی امریکا، بریتانیا و فرانسه از استقلال کوزوو حمایت کردهاند، در حالی که دو عضو دیگر آن یعنی روسیه و چین کماکان مخالف این مسئله هستند. البته در سطح اروپا نیز اختلاف نظر مشابهی در این زمینه وجود دارد، در حالی که بیشتر کشورهای اروپایی استقلال کوزوو را به رسمیت شناختهاند، اما کشورهای اسپانیا، اسلواکی، رومانی، یونان و قبرس، کوزوو را همچنان بخشی از صربستان میدانند و آن را به عنوان کشوری مستقل به رسمیت نشناختهاند.
این کشورها مانند اسپانیا یا خود با مسئله جداییطلبی مواجه هستند، کمااینکه ایالت کاتالونیا به طور جدی خواهان جدایی از اسپانیاست یا اینکه به عنوان متحدان قدیمی صربستان و روسیه محسوب شده و به دلیل مواضع و منافع مشترک از موضع بلگراد در نفی استقلال کوزوو حمایت میکنند. بدین ترتیب به رغم اینکه ۱۱۳ کشور جهان استقلال کوزوو را به رسمیت شناختهاند، اما عضویت کوزوو در سازمان ملل به عنوان کشوری مستقل، چالش بزرگی برای دولت این منطقه محسوب میشود و با توجه به حمایت جدی روسیه و چین از تمامیت ارضی صربستان نمیتوان انتظار حل و فصل این مسئله را در آینده نزدیک داشت.
بلگراد با تأکید براینکه کوزوو استان جنوبی صربستان است، اعلام یکجانبه استقلال آن را به رسمیت نمیشناسد و خواهان باطل کردن سند استقلال کوزوو از راههای دیپلماتیک و صلح آمیز است. از جمله پیامدهای اعلام استقلال کوزوو که بدون عبور از مجرای سازمان ملل و البته با اشاره و حمایت مستقیم امریکا و برخی کشورهای اروپایی انجام شد، به چالش کشیدن مستقیم قوانین و نهادهای بینالمللی بود.
هر چند در نهایت دیوان بینالمللی دادگستری در سال ۲۰۱۰ رأی به قانونی بودن اعلام استقلال کوزوو در سال ۲۰۰۸ داد و اعلام کرد چنین اقدامی بدون رضایت دولت مرکزی (یعنی صربستان)مشروعیت داشته است. این در حالی است که حتی در کوزوو همهپرسی برای اعلام استقلال نیز انجام نشده است. با این حال اتحادیه اروپا، امریکا و سایر کشورهای بلوک غرب به دلیل اینکه این اقدام در راستای منافع آنها بود و در عین حال به مفهوم تضعیف یکی از شرکای روسیه یعنی صربستان و در نهایت کاهش نفوذ مسکو در بالکان بود، با این اقدام همراهی کردند.
نگاه متفاوت
این در حالی است که در باره جداییطلبی در کشورهای اتحادیه اروپا به ویژه در اسپانیا و بریتانیا، بروکسل و واشنگتن به هیچ وجه نظر مساعدی ندارند و به شدت با این مسئله مخالفت میورزند. به گفته دکتر سیدعلیرضا موسوی،کارشناس اروپا در حال حاضر گرایشهای تجزیهطلبانه در کشور بلژیک با توجه به چند فرهنگی بودن این کشور کوچک، منطقه تیرول جنوبی در کشور ایتالیا یا منطقههای ولز و اسکاتلند در بریتانیا وجود دارد که با برگزاری همهپرسی تجزیهطلبی در اسپانیا، قدمهای حقوقی را برای استقلال میتوانند بردارند.
در حالی که اتحادیه اروپا بر وحدت و همگرایی کشورهای عضو در همه عرصهها تأکید دارد، جداییطلبی در این کشورها به مثابه حرکتی معکوس در مسیر همگرایی و در واقع به مثابه واگرایی و فروپاشی اتحادیه اروپا خواهد بود، لذا اتحادیه اروپا اکنون در راستای منافع خود از تحرکات جداییطلبانه در کشورهای این اتحادیه حمایت نمیکند. از سوی دیگر اکنون اسپانیا به عنوان یک عضو مهم اتحادیه اروپا در معرض آزمون سختی قرار گرفته است.
سران مادرید به خوبی از این مسئله آگاه هستند که اگر موضعی منفعلانه در قبال استقلال طلبی کاتالونیا اتخاذ کنند، نه فقط باید شاهد از دست رفتن این منطقه بسیار مهم برای قدرت ملی به ویژه اقتصاد اسپانیا باشند بلکه جدایی کاتالونیا، موتور محرکه استقلال خواهی برخی دیگر از مناطق این کشور به ویژه باسک خواهد بود که دهها سال سابقه مبارزه مسلحانه برای جدایی از اسپانیا را توسط سازمان جداییطلب باسک موسوم به «اتا» را در کارنامه خود دارد.
مقامات اروپایی نگرانی جدیتری دارند و آن تشویق دیگر مناطق جداییطلب در اروپا برای تلاش بیشتر به منظور جدایی از کشورهای مادر است. در رأس این مناطق اسکاتلند قرار دارد که به ویژه پس از همهپرسی جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) اکنون به طور جدی خواهان جدایی از بریتانیا و پیوستن به اتحادیه اروپا به عنوان یک کشور مستقل است.
در صورت عملی شدن استقلال کاتالونیا از اسپانیا، مقامات محلی اسکاتلند میتوانند با استناد به آن، خواهان تسریع و عملی شدن جدایی از بریتانیا شوند. ضمن اینکه کانون دیگر جداییطلبی مانند بلژیک و شمال ایتالیا نیز بیش از پیش فعال شده و این به مثابه نقض اساسیترین اصل وجودی اتحادیه اروپا یعنی همگرایی اروپایی خواهدبود.
مقامات اروپا بر یافتن هرچه سریعتر راهی برای پایان دادن به بحران بهوجود آمده در پی همهپرسی جدایی کاتالونیا از اسپانیا در این کشور تأکید دارند. در عمل نیز دولت مرکزی اسپانیا برخورد قاطعانهای با جداییطلبی کاتالونیا با عزل مقامات، انحلال پارلمان و تعلیق خود مختاری و به دست گرفتن امور آن انجام داد.
جمعبندی
اعمال معیارهای دوگانه در زمینه جداییطلبی صرفاً یکی از موارد رویکردهای دوگانه غرب در برخورد با مسائل است. در واقع در رویکرد و عملکرد غرب در دیگر موارد از جمله برخورد با تروریسم نیز تناقض آشکاری وجود دارد. به طور کلی استفاده از معیارها یا استانداردهای دوگانه در برخورد با مسائل مهم و حساسی مانند جداییطلبی و تروریسم از سوی غرب، نه تنها منجر به حل و فصل این مسائل نشده، بلکه باعث گسترش آنها در نواحی مختلف شده و حتی این پدیده اکنون به معضلی برای آنها تبدیل شده است.